لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

happy virus

1- رونی رفت، احتمالا برای مدتی یا شاید تا همیشه ارتباطم باهاش قطع میشه. دیشب لپ تاپش خراب شد. تلفن هم که نداشتیم تو کارمون ( وی بوت ور ا بیت شای دت واز ا گود ساین!!!) از تکست زدن هم خسته شد. احتیاج به گرما داشت. آخرین خبرش رو از یزد بهم داد، تنها بود. یکی از دوستاش رفته بود، یکی دیگه دوست دختر ایرانی گرفته بود و با هم داشتن می گشتن. حسابی دلش گرفته بود. منم دلم گرفته، نتونستم کمکش کنم. حتی یه صحبت تلفنی رو هم ازش دریغ کردم. انگار که اهلیش کرده باشم و ولش کنم به امون خودش! خیلی دلم گرفته! کاش بازم ببینمش... دوستش داشتم. 


2- امروز پایین بودی، برای ناهار، توی صف. عجیب بود. سلام نداشتیم اما. موهاتم کوتاه کرده بودی. حواستم گاهی بود. باید مداومت کرد بر دعاها. 


3- جلسه مبادله دانش هم جالب بود. با همه بچه ها بیشتر آشنا شدم. نظرم در موردشون عوض که نه، ولی تعدیل شد. اما مشکلاتم به قوت خودشون باقی اند.


4- 

I caught the happy virus last night
When I was out singing beneath the stars.
It is remarkably contagious - So kiss me.

شعر بالا رو رونی برام فرستاده بود، اون شب که تو کویر بود. شعر قشنگی بود. حس می کنم خیلی دلش گرفته، خودش هم هی میگه که خیلی کانفیوزد هستش! منم گیج کرده...


4- رونی دو سه ساعت بعد از خداحافظی دیشب، دوباره اس ام اس داده بود که کی میری تبریز، تا کی اونجایی، کی برمی گردی و این حرفها... خیلی درگیر شده انگار، نمی تونه راحت تصمیم بگیره، لیو بیهایند کنه ماجرا را و بره دنبال باقی سفرش!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد