لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

لاک پشت خوانده من!

به لاک پشتم 
قرقره‌ای بستم
و بدرقه‌اش کردم
در حالی که سر نخ در دستم بود
و دلم بی‌قرار می تپید.
می‌خواست برود دنیا را ببیند:     
شالیزا‌رهای چین،
خانه‌های سنگی یمن،
مدرسه‌های باله روسیه
و بچه‌های سیاه‌پوست تانزانیا
که با پلاستیک سوخته
به خواب می روند.

گاهی که خوشحال است
نخ را سه بار می کشد
و من نفس راحتی می کشم
که هنوز 
چیزی برای خوشحالی مانده
اما بیش‌تر
نخ اش می‌لرزد
و این یعنی
یا باد می وزد،
یا دارد اشک می‌ریزد
من می‌دانم
که در دشت‌های آفریقا،
نوار غزه،
عراق،
هندوستان
و  بیشتر ‌جاهای دنیا
باد می‌وزد
وگرنه
مگر یک لاک‌پشت

چقدر اشک برای ریختن دارد؟


این شعر از خانم مریم مومنی بود.


***

Yeah... yeah... yeah!

Writing is a physical act, and to keep in trim, one should practice daily... that's exactly why i've never been a writer and and I have no plan to be one. That's too much... :|




نظرات 1 + ارسال نظر
رایان 1 دی 1390 ساعت 10:01

فکر نکنم رایتینگ نیاز مخصوصا روزانه به نوشتن داشته باشه.
مثه نقاشی. مثه هنر. البته این فکر منه منهم از نویسندگی چیز زیادی نمیدونم.
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد