لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

یک ترانه

 ...

Bir bakarsın aksam olmus
Gunes nedır gormeden
Deli gonlum asık olmus
Sevgı nedır bılmeden

Ah bu halım
Can bu halım
Hep senın yuzunden
Uzagıma dustuN ama
Dusmedın gozumden

Salla yarım mendılını
Cok ozledım guzel ellerını
Hadı yıne soyle sevdıgını
Herkezı kıskandır

 

 


 ... 

یک وقت نگاه میکنی و می بینی که غروب شده 

 پیش از آنکه آفتاب را دیده باشی 

و دل دیوانه ات عاشق شده  

پیش از آنکه تو عشق را فهمیده باشی  

 

آه از این حال من 

وای بر این حال من 

همه اینها به خاطر توست 

ازمن دور افتادی  

اما از چشمم نیفتادی   

 

دستمالت را بیاویز یار من 

بسیار دلتنگ دستانت هستم زیبای من 

زودتر بگو معشوقه ات کیست

و حسادت همه دختران را برانگیز

حالا خوب شدم؟

همونی شدم که همیشه می خواستی...دیدی که... 

همونی رو پوشیدم که گفتن... هیچ داد و بیداد نکردم... به همه لبخند زدم...  همون کاری رو انجام  دادم که خواستن...کارایی که هیچ دوست نداشتم ... خسته بودم... خسته سالها... هیچ بروی خودم نیاوردم... ابله فرضم کردند... هیچ مهم نبود... حتی وقتی خیمه شب بازی تموم شد ته چین درست کردم دور هم بخوریم... گفتن خوب شده ... بهتر هم میشه... کمی مبهوت اما امیدوار...گفتن خوب شدم... بهتر هم میشم...  

همه خوشحال ... همه راضی ... همه خوب... 

حالا دیگر مرا نزد خود بخوان ،به اندازه کافی دوست داشته ام ... 

 

گفتی بیا. گفتی بمان. گفتی بخند. گفتی بمیر. 

آمدم. ماندم. خندیدم... پس چرا نمردم؟! 

  

* الکریم اذا وعد وفی...

* راست می گفتی ...حسودم!  

 


 

صبح فردا نوشت: فکرش رو که می کنم می بینم هرچی دیشب نوشتم یا از سر گرسنگی مفرط بوده یا تشنگی یا خستگی یا ملال دوری شما... وگرنه چه معنی داشت اونهمه زنجموره، وقتی شجریانی هست که تا خود سپیده صبح یه بند برات بخونه با اینکه میدونه بسطامی رو بهش ترجیح میدی...وقتی گروه صنعتی چی توزی هست که پفک هاش رو با چایی بخوری و نگاهت به زندگی عوض شه... وقتی کلاغی هست که رسیدن سحر رو جار بزنه...وقتی داروهایی هست که روش نوشته دوره درمان را کامل کنید... وقتی دارو دسته ای هست که روز رو ازشون گرفتن برا احوالپرسی تا نصفه شبا دلواپست بشن... وقتی شبی هست و سکوتی و ماهی و من... وقتی شقایقی هست... وقتی لیست بلند بالایی هست از کتابهای نخونده... فیلمهای ندیده... کارهای نکرده... لذت های نبرده... وقتی ظرفهای نشسته ای هست توی سینک آشپزخونه... جدا چه معنی داره اونهمه گله و گلایه؟!!  

خلاصه اینکه به دل نگیری یه وقت... زین عاشق پشیمان... سرخیل شرمساران!

نیازمندیها

یک آدم نه چندان معتبر برای تایپ پایان نامه خود به یک تایپیست نیازمند است.  

 

مشخصات عمومی:  

 

۱. به همه کوچه پیچه های نرم افزار ورد وارد باشد. 

۲. قادر به تصحیح و ویرایش متن هم از نظر محتوایی و هم از نظر دستوری باشد. 

۳. آشنایی لازم و کافی با موضوع پایان نامه داشته باشد.

۴. امانتدار باشد و  پایان نامه را تا قبل از جلسه دفاع نفروشد. 

۵.  بعد از دفاع هم آنرا ارزان نفروشد. افت دارد برای ما.    

۶. با سرعت کار کند. دقیقه نود نزدیک است. 

 

مشخصات ویژه:

  

۱. قادر به خواندن دست خط چرکنویسی ما باشد. اجرت قسمتهایی را که خودمان هم نمی توانیم بخوانیم با نرخ ویژه محاسبه و پرداخت خواهد شد. 

۲. مسلط به ترجمه متون تخصصی باشد چون یه جاهایی رو یادمان رفته ترجمه کنیم و متن بصورت اوریجینال به چرکنویس منتقل شده است. 

۳. بتواند واژه های جایگزین مناسبی برای اصطلاحات انگلیسی اختراع کند و دل فرهنگستان زبان را شاد کند.  

۴. بتواند از جملات درب و داغان با ترجمه ای تحت الفظی ، افعالی که بدون استثنا دراول جمله قرار دارند، زشت ترین و نامفهوم ترین ترکیب بندی  های ممکن ، نثری گویا و وزین و روان و هوش از سر پران ... بسازد.   

۵. بتواند ایده های موثری برای بهبود کار و رفع نواقص آن ارائه کند.

۶. قادر به تولید، تصحیح و جعل انواع چارتها، نمودارها و گرافهایی باشد که با فایلهای اصل حاصل از سیمولیشن مو نزند. صرفا جهت اثبات برخی ادعاهای واهی و در عین حال بنیادین پایان نامه !!! 

۷. با کیبورد فاقد لیبل فارسی براحتی کار کند.

۸. چیتان فیتان نباشد .مدتی است دیگر حمام هم نمی رویم.    

۹. بتواند در شرایط پر تنش و استرس زا تمرکز و کارایی خود را  حفظ کند. اینجا اغلب هوا طوفانی است.  

۱۰. به فضای کم قانع باشد. در اتاق زلزله زده ما تنها برای نشستن یک آدم حداکثر شصت کیلویی  و لپ تاپش جا هست. 

۱۱. قابلیت تیم ورکینگ داشته باشد. این ویژگی صرفا جنبه تزئینی دارد.  

۱۲. اعتقاد و التزام عملی به اینکه  «سکوت سرشار از ناگفته هاست» داشته باشد. دیگر توان گفت و شنود نمانده.   

 

از واجدین شرایط اونی رو که از همه واجدتره، به نرخ جان خریداریم! با ما تماس بگیرید.

 

پ.ن. پیش تر ز آن چو گردی زمیان برخیزم... 

نترس!

 نه! 

 به کفر من نترس .. 

 نترس کافر نمی شوم  هرگز ..

 زیرا به نمی دانم های خود ایمان دارم  .   

 

«حسین پناهی» 

پی نوشت. من نیز هم...

از کمالات حاجی تون ...

به یک دختر خانم جـــــوان و تحصیلکرده، مســـلط به زبان فرانسه و اسپانیولی, خوش برخورد و خوش بیان، با روابط عمومی بالا و ظاهری آراسته ، دارای بورد تخصصی درخانه داری و بچه داری و شوهرداری و دست پخت بی نظیر نیازمند بود. متقاضیان وابسته به خانواده های مرفه بی درد در اولویت بودند... 

بعد کلی حساب و کتاب، آدرس و شماره منو بهش داده بودند... 

 ...فقط تو یه مثبت منفی اشتباه شده بود ...