اول- امروز بدجوری زدم تو پر پرپر! بعد ناراحت شدم. عذرخواهی هم کردم. نمی دونم دیگه چقدر ناراحت شد. من فقط یک سوال ساده ازش پرسیدم اینکه چقدرررررر سیگار میکشه؟ اینجوری بود که رفت عقب تر وایساد و گوشیش رو جا گذاشت و بعد هم پای تلفن بهم گفت که بدجوری زدم توی ذوقش! من متاسفم. قصد ناراحت کردن کسی رو ندارم هیچوقت.
دوم- توی سالن با میس کنت. داشتیم صحبت می کردیم، پشت سر هرکسی که حرف می زدیم، از راه می رسید، پرپر، حجی،... گمونم همه فهمیدند ما داریم دو کلمه راجع به خیر و صلاحشون صحبت می کنیم.
سوم- دیشب بدجوری سرماخوردگی اذیتم کرد. سوزش گلو و سردرد بیچاره ام کرده بود. صبح دو تا کلداستاپ خوردم. الان خیلی بهترم.
چهارم- فردا تعطیله. خوشحالم.