لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

لاک پشت خیال باف (جوجه اردک سابق)

باید خندید، بخشید و فراموش کرد.

دست منه بر دهنم!

همه زندگیم از این شاخه به اون شاخه پریدم که یعنی خسته و دلزده و درمونده ام. حالا سر کار هم تا میام تو یه ماجولی دیپ بشم، پرپر از راه می رسه با یه برگه دستش، که بیا این یکی کار هم سپردم به تو، حالا دیسکاوری، آلارم، سهند و ناک دوباره بی مادر شدند، چون اینبار به PE پیوستم.

کارم بی سروسامانی محضه... فقط سعی می کنم از هر کسی چیزی یاد بگیرم:

از ملی ، ایزی گوئینگ بودن و انگار نه انگاشتن همه دور و بر و ادامه دادن سبک و سیاق و مرام و کار و بارو حال خودش

از رایح، فنی بودن، پی گیر بودن، کار را درسته و دقیق کامل انجام دادن، 

از طیب، خوشرویی و سعه صدر و  مدیریت روابط

از مک پیگیری بی رودرواسی

...

باید سریع تر قال PE و سهند و ناک رو ببندم، برگردم رو دیسکاوری و آلام و دولوپمنت! این پلن کاری منه. بقیه خورد و ریز هستند و باید زودتر ختم به خیر بشن.

گاهی که پرپر میاد سراغم ، چیزی غیر از کاره که میاردش... این آدم حس عجیبی در من زنده میکنه، یه جور لجبازی خیلی فجیع! نمی دونم چرا نمی تونم برم اتاقشون، حس خیلی بدیه. باید نرمالایزش کنم برا خودم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد